(همخوان) همه چی‌ مثل قبل خوب٠خوب می‌شه Ùˆ غم‌ها دور میشن Ùˆ دلامون نزدیک تر از قبل به هم مثل٠قبل خوب٠خوب می‌شه Ùˆ غم‌ها دور میشن Ùˆ دلامون نزدیک تر از قبل به هم مثل٠قبل (ورس Û±) من Ú©Ù‡ قبل٠دنیا اومدن به لطÙ٠خالق بدون٠تجربه شدم تو نطÙÙ‡ بالغ تموم٠نامردی‌ها رو دونه دونه یادمه وقتی‌ بهترین عطر بوی خون آدمه قانون میگه بی‌ رØÙ…ÛŒ رو مرسوم بدونم بعد باز پاک Ùˆ معصوم بمونم این یه ØØ±Ù ØÙ‚ه؟ یا یه طنز تلخه؟ از یه مغز بسته Ú©Ù‡ Ùکر Ù†ÙØ¹ Ùˆ Ù†ÙØªÙ‡ ستمکارا Ùقط به غارت بردن ستمدیده‌ها توی ØÙ‚ارت مردن Ùˆ تیکه‌های تو رو با شوق می‌برن با نهایت میل با قاشق میخورن ولی‌ چرا تو آرزو رو توی سینه کشتی‌ Ùکرت اینه Ú©Ù‡ تو همیشه زین به پشتی‌؟ خدا دیر گیره ولی‌ شیر گیره یه روزی هم سر ستم به زیر تیغ میره (همخوان) همه چی‌ مثل قبل خوب٠خوب می‌شه Ùˆ غم‌ها دور میشن Ùˆ دلامون نزدیک تر از قبل به هم مثل٠قبل خوب٠خوب می‌شه Ùˆ غم‌ها دور میشن Ùˆ دلامون نزدیک تر از قبل به هم مثل٠قبل (ورس Û²) از اینکه اینجام اوست کریم شاکرم بهم کلی‌ ØØ§Ù„ دادی میمونه تو خاطرم هوامو داشته باش می‌شناسی‌ یاسرم خلاصه خیلی‌ دمت گرم خیلی‌ چاکرم اون زمانی‌ Ú©Ù‡ من هستم در ØØ§Ù„ نوشتن انگار Ú©Ù‡ روبروی در‌های بهشتم پس تو میکروÙÙ† رو بردار بدش من دور من یه دایره با پرگار بکش مرد دلم میگه سکوت مرگبار رو بشکن اوج موÙقیت ÙØ±Ø¯Ø§Øª رو عشق است یه کرگر ساده یا سردار یه کشور تو واسه خودتی منم یه سرباز Ú©Ù‡ چشمم به ÙØ±Ø§Ø¯Ø³Øª عشقم یه دریاست به کشور به ÙØ±Ø¯Ø§Ø´ تشنم به ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ قصم Ùˆ ØØ±Ùام Ùˆ مصرع Ùˆ ابیات Ùˆ ØØ³Ù‘Ù… رو دریاب نبری اسمم رو از یاد وقتی‌ زیر بار ÙØ´Ø§Ø± چشات خونه وقتی‌ بهت میگن اینو بچاق نجات دوده وقتی‌ آرامشت خشاب خشاب قرصه وقتی‌ Ùقط دور Ùˆ برت بچاپ بچاپ دزده وقتی‌ دم خونت به امید گنج در زدن اونا Ú©Ù‡ تو رو واسه خودت بخوان پنج درصدن وقتی‌ طناب نجاتت رو با عقده می‌برن تماشا می‌کنن میخندن Ùˆ تخمه میخورن وقتی‌ بیکار‌ها غاصبن Ùˆ دیوار‌ها کاذبن بیدار‌ها کاسبن Ùˆ بیزار‌ها عازمن تنها راه اینه Ú©Ù‡ با دیدگاه تازه تر پیش بریم ما به پیشواز سال بعد (همخوان) همه چی‌ مثل قبل خوب٠خوب می‌شه Ùˆ غم‌ها دور میشن Ùˆ دلامون نزدیک تر از قبل به هم مثل٠قبل خوب٠خوب می‌شه Ùˆ غم‌ها دور میشن Ùˆ دلامون نزدیک تر از قبل به هم مثل٠قبل (ورس۳) تو این شرایط٠بد Ùˆ نامرد اقتصادی Ú©Ù‡ باید بسازی با درد Ø§ÙØªØ¶Ø§ØÛŒ Ú©Ù‡ اجتماع رو کرده تبدیل به دشنه زاری Ú©Ù‡ باید پشت سرت دو تا چشم بذاری ولی‌ بکش بیرون از این Ùکر بیخودی مشتی‌ بس Ú©Ù† به مولا سکته میکنی‌ نشسته کشتی خودم به Ú¯Ù„ یکی‌ باید همین ØØ±Ù‌ها رو به خودم بگه ولی‌ مطمئنم تو هم به آرزوت میرسی‌ ØØªÛŒ وقتی‌ زندگی‌ به تار موت می‌رسید پنجره رو باز Ú©Ù† تا صدات به سق٠آسمون برسه با من این رو داد بزن (همخوان) همه چی‌ مثل قبل خوب٠خوب می‌شه Ùˆ غم‌ها دور میشن Ùˆ دلامون نزدیک تر از قبل به هم مثل٠قبل خوب٠خوب می‌شه Ùˆ غم‌ها دور میشن Ùˆ دلامون نزدیک تر از قبل به هم مثل٠قبل