حس همیشه داشتنه نه عشق و دلبستگیه نه قصه گسستنه نه حرف پیوستگیه عادت و عشق و عاطفه هر چه لغت تو عالمه برای حس من و تو یه اسم گنگ و مبهمه تو اینروزای بی کسی اگه به دادم نرسی یه روز می یای که دیر شده نمونده از من نفسی خواستن تو برای من فراتر از روح و تنه راز همیشگی شدن همیشه از تو گفتنه اگر تو مهلتم بدی مهلت مرگو نمی خوام با تو به قصه می رسم همراه لحظه ها می یام همیشه عاجز کلام از گفتن معنی نام هیچ عاشقی عاشقی رو یاد نگرفته از کتاب