نور العین
نور چشم
حبیبى یا نور العین یا ساکن خیالى
عزیزم، ای نور چشم، ای که در ذهن من جای گرفته ای
عاشق بقالى سنین ولا غیرک فى بالى
سالهاست ک هدوستت دارم و کسی جز تو در ذهن من نیست
اجمل عیون فى الکون انا شفتها
زیباترین چشمهای هستی را من دیده ام
الله علیک الله على سحرها
شگفت انگیز است، خداوند همراهت باشد
عیونک معایا عیونک کفایا
چشمانت با من است، چشمانت کافیست
تنور لیالى
ای نور شب های من
قلبک ندانى و قال بتحبنى
قلبت مرا می خواند و می گوید دوستم دارد
الله علیک الله طمنتنى
خداوند همراهت باشد که به من اطمینان دادی
معاک البدایه و کل الحکایه
در آغاز و همه داستان همراه تو هستم
معاک للنهایه
تا پایان داستان هم همراه توام