Ali Sorena - Marg lyrics

Published

0 217 0

Ali Sorena - Marg lyrics

از طرف راه ندیده ها / سرزمینی به اسم کشف توان پذیرش یه صدا / حتی مخالفِ عقیده ها از طرف شکاف لایه ها / اوج حضورم توی عمق عبورت تو لمسِ پدیده هاست از طرفِ کفه ی برابر تا میون خنده ها نمیری از طرفِ لبی پاره خط گون تا گوشاتو از رو صدا نگیری از سمت جرعت حمل قامت / بیدارِ شبونه ی امانت از سمت چیزی به اسم حقیقت / آخرین دیوارِ بی ضمانت من اون فصل سردم وقت تعویض لباساتِ قیچیِ باغبونم زمانی که وقت هرس ته برگاته از طرف نیمه های خالی نقشه ی فرداهای خیالی از طرف درختای بی برگ پایانِ محض ِ نو نهالی از طرف جنون با رضایت / شروع بیماری تا سرایت زخم شکنجه ای به اسمِ دنیا / از سمت تجربه تا روایت واسه ی تو دلسرد / باد دوره گرد / منو قبولم کن / این منم مرگ منم آخرین ثانیه / آخرین هرم گلویی که باقیه تویی آخرین حس پایان وزن / منم آخرین قافیه رفتی میون دفتر / خط کشی نفس گیر بود نظم ُ زیرو رو کردی / روندنت تو حاشیه کوچیک شد خونت / اما جهانت نه یه زندگیِ دوباره است / اون شعری که ازت باقیه کردی به قد دستات پنجه ها ت رو تو خاک / جوونه از مشتت ریخت وقتی دستات رو وا کردم تو خاکِ حاصل خیزِ نبودنت که جای رشد بود / جشن آبیاریِ بودنتُ خاطره هات به پا کردن کشیدی دست از زنجیر این اعتیادُ له کردی / انزوا های پاکیت بلند من رو صدا کردن هر چی از حقیقت دیدی صمیمی تر شدی با من / تا صفحه ی بودنت رو با دستام تا کردم منم آخرین لحظه ای که تو قامتی / منم آخرین رنگی که رو شهامتی آغاز تا حالت رو تو پایانت انشا کردم / زنجیرتو وا کردی دستامُ به روت وا کردم حقیقت شکست بود خم شدن تو زندگی/ در زندانِ ندیدن رو روی دیدنت وا کردن پای برگه ی حقیقت رو که شکست بودو بس / با دست پر از بوی پارگیِ زنجیرت امضا کردم